دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی bode )

bode

bode /bəʊd $ boʊd/ verb

پیشگویی کردن، نشانه بودن (از)، حاکی بودن از، دلالت داشتن (بر)، شگون داشتن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

bode
[verb]
Synonyms: portend, augur, be an omen of, forebode, foretell, predict, signify, threaten

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

bode /bəʊd $ boʊd/ verb
[Sense 2: Language: Old English; Origin: bodian]

1. the past tense of bide

2. bode well/ill (for somebody/something) to be a good or bad sign for the future Synonym : augur:

The opinion polls do not bode well for the Democrats.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲