boxed


تلفظ آنلاین

boxed /bɒkst $ bɑːkst/ adjective [usually before noun]

box :
جعبه؛ بوکس
قوطی، صندوق، اطاقک، جای ویژه، لژ، مشت زدن، بوکس بازی کردن، سیلی زدن، در جعبه محصور کردن، احاطه کردن، درقاب یا چهار چوب گذاشتن، علوم مهندسی: صندوق، بازرگانی: جعبه مقوایی، ورزش: منطقه پنالتی، ناشی گری در گرفتن توپ، هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال، علوم هوایی: شکل حاصل از حرکت چهار هواپیما به صورت لوزی، علوم نظامی: مقر پاسبانان یا نگهبانان
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
boxed /bɒkst $ bɑːkst/ adjective [usually before noun]
sold in a box or boxes:
a boxed set of CDs

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی boxed ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.2 : 2135
4.2دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی boxed )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی boxed ) | موسس و مدیر مسئول :