broiling


تلفظ آنلاین

broiling /ˈbrɔɪlɪŋ/ adjective

broil :
سرخ کردن (روی اتش)، کباب کردن، سوختن، داد وبیداد
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
broiling
[adjective]
Synonyms: hot, baking, burning, fiery, red-hot, scalding, scorching, sizzling, sweltering, torrid

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

broiling /ˈbrɔɪlɪŋ/ adjective American English
broiling weather, sun etc makes you feel extremely hot Synonym : boiling:
a broiling day

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی broiling ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.82 : 2151
4.82دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی broiling )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی broiling ) | موسس و مدیر مسئول :