دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی chaperon )

chaperon

chaperone , chaperon verb [transitive]

شخصی که همراه خانم های جوان میرود، نگهبان یاملازم خانم های جوان، نگهبانی کردن، همراه دختران جوان رفتن (برای حفاظت انها)، اسکورت، قانون فقه: زن شوهر دار یا کاملی که از دختر جوانی مراقبت می کند

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

chaperon
[verb]
Synonyms: accompany, attend, bear, bring, carry, companion, conduct, consort (with), convoy, escort, supervise, boss, overlook, oversee, quarterback, superintend, survey

Related Words: guide, overlook, oversee, supervise

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

chaperone² , chaperon verb [transitive]
to go somewhere with someone as a chaperone

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲