دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی clockwise )

clockwise

clock‧wise /ˈklɒk-waɪz $ ˈklɑːk-/ adverb

مطابق گردش عقربه ساعت، درجهت ساعت، درجهت گردش عقربه های ساعت، علوم مهندسی: مطابق گردش عقربه های ساعت راستگرد، کامپیوتر: در جهت ساعت، علوم نظامی: در جهت عقربه ساعت

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Advanced Persian Dictionary

الکترونیک: در جهت ساعت، کامپیوتر: مطابق گردش عقربه های ساعت راستگرد، علوم مهندسی: مطابق گردش عقربه ساعت، در جهت عقربه ساعت، علوم نظامی: درجهت ساعت، درجهت گردش عقربه های ساعت

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

Synonyms & Related Words

clockwise
[adjective]
Synonyms: right-handed, dextrorotatory, positive

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

clock‧wise /ˈklɒk-waɪz $ ˈklɑːk-/ adverb
in the same direction as the hands of a clock move Antonym : anticlockwise, counterclockwise:

Screw the lid on clockwise.
—clockwise adjective
⇒ anticlockwise, counterclockwise

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲