دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی connector )

connector

con‧nec‧tor /kəˈnektə $ -ər/ noun [countable]

تبدیل (لوله کشی)، وسیله اتصال دهنده، اتصالی، بست، اتصال، رابط، متصل کننده، علوم مهندسی: اتصال دهنده، کامپیوتر: بست، الکترونیک: رابط، معماری: تبدیل، روانشناسی: رابط، علوم هوایی: رسانا، علوم نظامی: وسیله اتصال

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Advanced Persian Dictionary

الکترونیک: رابط، بست، کامپیوتر: اتصال دهنده، علوم مهندسی: رابط، رسانا، هواپیمایی: تبدیل، لوله کشی، : معماری: وسیله اتصال دهنده، اتصالی، وسیله اتصال، علوم نظامی: رابط، روانشناسی: رابط، الکترونیک: بست، اتصال، رابط، متصل کنندهرابط، بست، کامپیوتر: اتصال دهنده، علوم مهندسی: رابط، رسانا، هواپیمایی: تبدیل، لوله کشی، : معماری: وسیله اتصال دهنده، اتصالی، وسیله اتصال، علوم نظامی: رابط، روانشناسی: رابط، الکترونیک: بست، اتصال، رابط، متصل کننده

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

English Dictionary

con‧nec‧tor /kəˈnektə $ -ər/ noun [countable]
[Word Family: noun: connection, connectedness, connector; verb: connect ≠ disconnect; adjective: connected ≠ disconnected ≠ unconnected]
an object which is used to join two pieces of equipment together

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲