correlative


تلفظ آنلاینFORMAL vocabulary

correlative /kəˈrelətɪv/ adjective

بهم پیوسته، لازم و ملزوم، وابسته بهم، جفتی، لازم وملزوم، علوم مهندسی: جفت نظیر، قانون فقه: نظیر
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
correlative /kəˈrelətɪv/ adjective formal
two or more facts, ideas etc that are correlative are closely related or dependent on each other Synonym : related:
rights and their correlative responsibilities
—correlative noun [countable]

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی correlative ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.43 : 2113
4.43دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی correlative )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی correlative ) | موسس و مدیر مسئول :