dismount


تلفظ آنلاینFORMAL vocabulary

dismount /dɪsˈmaʊnt/ verb

دیسمانت، پیاده کردن یا شدن، پیاده کردن قطعات و وسایل، پیاده کردن، از اسب پیاده شدن، کامپیوتر: پیاده کردن، ورزش: پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله، علوم نظامی: از فرماندهی انداختن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
الکترونیک: پیاده کردن، کامپیوتر: دیسمانت، پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله، ورزشی: پیاده کردن یا شدن، پیاده کردن قطعات و وسایل، از فرماندهی انداختن، علوم نظامی: پیاده کردن، از اسب پیاده شدن

[TahlilGaran] Persian Dictionary

dismount
[verb]
Synonyms: disassemble, dismantle, dismember, take down
Contrasted words: assemble, construct, put together, combine, unite
Related Idioms: take apart, take to pieces
Related Words: detach, disengage, disconnect, disjoin, disunite, separate

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

dismount /dɪsˈmaʊnt/ verb formal

1. [intransitive + from] to get off a horse, bicycle, or motorcycle Antonym : mount

2. [transitive] to take something, especially a gun, out of its base or support

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی dismount ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.6 : 2134
4.6دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی dismount )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی dismount ) | موسس و مدیر مسئول :