دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی excusable )

excusable

ex‧cus‧a‧ble /ɪkˈskjuːzəbəl/ adjective

قابل بخشش و معافیت، بخشیدنی، معاف شدنی، قانون فقه: قابل عفو

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

excusable
[adjective]
Synonyms: forgivable, allowable, defensible, justifiable, pardonable, permissible, understandable, warrantable

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

ex‧cus‧a‧ble /ɪkˈskjuːzəbəl/ adjective
[Word Family: verb: excuse; noun: excuse; adverb: inexcusably; adjective: excusable ≠ inexcusable]
behaviour that is excusable can be forgiven Synonym : forgivable Antonym : inexcusable:

an excusable reaction of anger

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲