flushed


تلفظ آنلاین

flushed /flʌʃt/ adjective

flush :
شستن با جریان سریع، جاری شدن سرخ شدن، رویانیدن، جریان، لبریز، همسطح، بطورناگهانی غضبناک شدن، بهیجان امدن، چهره گلگون کردن (در اثر احساسات و غیره)، سرخ شدن، قرمز کردن، اب را با فشار ریختن، سیفون توالت، ابریزمستراح را باز کردن (برای شستشوی ان)، تراز کردن (گاهی با) up، علوم مهندسی: فراوانی، کامپیوتر: خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان، معماری: همتراز، روانشناسی: سرخ شدن، ورزش: پرواز ناگهانی پرنده از مخفیگاه
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
flushed
(Informal)
[adjective]
Synonyms: blushing, crimson, embarrassed, glowing, hot, red, rosy, ruddy

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

flushed /flʌʃt/ adjective

1. red in the face:
He looked hot and rather flushed.
Her cheeks were flushed, her expression angry.
flushed with
He leaned forward, his face flushed with anger.

2. flushed with success/excitement/pleasure etc excited because you have achieved something:
The team are still flushed with success after their weekend victory.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English

flushed
adj.
VERBS appear, be, feel, look | become
ADV. deeply, extremely, very | a bit, faintly, a little, quite, slightly | unnaturally
PREP. with Her face was flushed with embarrassment.

[TahlilGaran] Collocations Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی flushed ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.70 : 2141
4.70دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی flushed )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی flushed ) | موسس و مدیر مسئول :