دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی grist )

grist

grist /ɡrɪst/ noun

عمل اسیاب کردن، گندم اسیابی، جو اسیابی، ارد کردن جو خیسانده، سود، قسمت

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

English Dictionary

grist /ɡrɪst/ noun
[Language: Old English; Origin: 'grain to be broken into small pieces']
(all) grist to the mill British English, (all) grist for the mill American English something that is useful in a particular situation:

Any publicity is good – it’s all grist to the mill.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲