inbred


تلفظ آنلاین

inbred /ˌɪnˈbred◂/ adjective

Irregular Forms: ⇒ {inbreed}

ذاتی، جبلی، فطری، غریزی، ایجاد شده بر اثر تخم کشی از موجودات هم تیره
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
inbred
[adjective]
Synonyms: innate, constitutional, deep-seated, ingrained, inherent, native, natural

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

inbred /ˌɪnˈbred◂/ adjective

1. produced by inbreeding

2. having developed as a natural part of your character:
inbred ambition

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی inbred ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.38 : 2165
4.38دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی inbred )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی inbred ) | موسس و مدیر مسئول :