دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی inelastic )

inelastic

inelastic /ˌɪn.ɪˈlæs.tɪk/ $ /-ţɪk/

غیرارتجاعی، غیر ارتجاعی، ناکشسان، سخت، بدون قوه ارتجاعی، بدون کشش، ناجهنده، شق، سرکش، غیر قابل انعطاف، تغییر نا پذیر، سفت، علوم مهندسی: غیرفنری، معماری: صلب، شیمی: electron tunneling spectroscopyطیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون، علوم هوایی: غیرالاستیک

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

inelastic
[adjective]
Synonyms: stiff, immalleable, impliable, incompliant, inflexible, rigid, unbending, unflexible, unyielding

Antonyms: elastic

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

inelastic /ˌɪn.ɪˈlæs.tɪk/ US /-ţɪk/
adjective
not changing much, or not permitting much change:

For skilled occupations the supply of labour is typically fairly inelastic, because few workers are capable of doing the work.

The demand for services such as water, gas and electricity is relatively inelastic.

[TahlilGaran] Advanced Learner's Dictionary ▲