juxtaposition


تلفظ آنلاین

/'dʒʌkstəpə'zıʃən/

الحاق، همجواری، پهلوی هم گذاری، مجاورت، علوم مهندسی: بهم نزدیک سازی، کامپیوتر: جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر، روانشناسی: هم کناری، علوم نظامی: ارتباط اجباری
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
الکترونیک: جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر، کامپیوتر: بهم نزدیک سازی، علوم مهندسی: الحاق، همجواری، ارتباط اجباری، علوم نظامی: هم کناری، روانشناسی: پهلوی هم گذاری، مجاورت

[TahlilGaran] Persian Dictionary

juxtaposition
[noun]
Synonyms: proximity, closeness, contact, nearness, propinquity, vicinity

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

See main entry: juxtapose

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی juxtaposition ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.77 : 2148
4.77دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی juxtaposition )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی juxtaposition ) | موسس و مدیر مسئول :