دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی oriented )

oriented

ACADEMIC vocabulary

o‧ri‧ent‧ed /ˈɔːrientəd, ˈɔːrientɪd, ˈɒri- $ ˈɔː-/ (also orientated) adjective

گرویده، متمایل به، جهت دار

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Advanced Persian Dictionary

کامپیوتر: نزدیک، گرویده

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

English Dictionary

o‧ri‧ent‧ed AC /ˈɔːrientəd, ˈɔːrientɪd, ˈɒri- $ ˈɔː-/ (also orientated British English) adjective
giving a lot of time, effort, or attention to one particular thing:

A lot of the younger students don’t seem to be politically oriented at all.

She’s very career orientated.

The country’s economy is export oriented.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲