دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی providing )

providing ●●●●●

SPEAKING vocabulary

pro‧vid‧ing /prəˈvaɪdɪŋ/ (also proˈviding that) conjunction

فراهم کردن

مشروط بر اینکه، در صورت

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

providing
provided
[conjunction]
Synonyms: on condition that, as long as, given

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

pro‧vid‧ing S2 /prəˈvaɪdɪŋ/ (also proˈviding that) conjunction
used to say that something will only be possible if something else happens or is done Synonym : provided:

You can borrow the car, providing I can have it back by six o'clock.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲