puffed


تلفظ آنلاین

puffed /pʌft/ adjective [not before noun]

puff :
فوت، دود ویا بخار، قسمت پف کرده جامه زنانه، غذای پف دار، مشروب گازدار، پفک، پک زدن، چپق یا سیگار کشیدن، بلوف زدن، لاف زدن، پف کردن، منفجر کردن، منفجر شدن، وزش باد، وزیدن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
puffed /pʌft/ adjective [not before noun]
British English informal breathing quickly because you have been using a lot of energy:
I’m too puffed to dance any more.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی puffed ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.7 : 2151
4.7دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی puffed )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی puffed ) | موسس و مدیر مسئول :