rested


تلفظ آنلاین

rested /ˈrestəd, ˈrestɪd/ adjective [not before noun]

rest :
الباقی
سه پایه، بالشتک، مقر، پایه، تکیه گاه، نشیمنگاه، آسایش، محل استراحت، آسودن، استراحت کردن، آرمیدن، تجدید قوا، کردن، تکیه دادن، متکی بودن، الباقی، نتیجه، بقایا، سایرین، دیگران، باقیمانده، علوم مهندسی: استراحت، معماری: باقیمانده، روانشناسی: استراحت، علوم هوایی: سکون، علوم نظامی: توقف، فرمان آزاد
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
rested /ˈrestəd, ˈrestɪd/ adjective [not before noun]
[Word Family: noun: rest, unrest, restlessness; adjective: restless, rested, restful; adverb: restlessly, restfully; verb: rest]
feeling healthier, stronger, or calmer because you have had time to relax:
We came back from holiday feeling rested and relaxed.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی rested ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.3 : 2113
4.3دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی rested )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی rested ) | موسس و مدیر مسئول :