دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی stimulation )

stimulation

/'stımjə'leıʃən/

تحرک، تحریک، برانگیختن، انگیزش، قانون فقه: تحریک، روانشناسی: تحریک، بازرگانی: ایجاد محرک

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

English Dictionary

See main entry: stimulate

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲

Collocations

stimulation
noun
ADJ. direct | electrical electrical stimulation of nervous tissue
auditory, sensory, visual | sexual | intellectual, mental
VERB + STIMULATION get You don't get any intellectual stimulation in this job.
give sb, provide (sb with) The playgroup provides plenty of stimulation for the children.
respond to
PHRASES a lack of stimulation

[TahlilGaran] Collocations Dictionary ▲