stunted


تلفظ آنلاین1100 vocabulary

stunted /ˈstʌntəd, ˈstʌntɪd/ adjective

stunt :
بدل کاری
از رشد بازماندن، کوتاه نگاه داشتن، کوتاه، زور، شاهکار، شیرین کاری، شیرین کاری کردن، ورزش: بدل، حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم (فوتبال امریکایی)
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
stunted
[adjective]
Synonyms: undersized, diminutive, little, small, tiny
Contrasted words: able-bodied, robust, well-set, well-set-up, giant, oversize, healthy, strong, sturdy, vigorous
Related Words: undersized, dwarf

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

stunted /ˈstʌntəd, ˈstʌntɪd/ adjective
not developing properly or to full size:
He’s emotionally stunted.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی stunted ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.24 : 2143
4.24دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی stunted )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی stunted ) | موسس و مدیر مسئول :