symptomatic


تلفظ آنلاین1100 vocabulary

symptomatic /ˌsɪmptəˈmætɪk◂/ adjective

مطابق نشانه بیماری، نماینده، حاکی از علائم مرض، (طب) نشانه بیماری
symptomatic (al) :
مطابق بانشانه بیماری، نماینده، حاکی، دال، نشانه
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
symptomatic
[adjective]
Synonyms: indicative, characteristic, suggestive

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

symptomatic /ˌsɪmptəˈmætɪk◂/ adjective

1. formal if a situation or type of behaviour is symptomatic of something, it shows that a serious problem exists
symptomatic of
The rise in unemployment is symptomatic of a general decline in the economy.

2. medical showing that someone has a particular illness
—symptomatically /-kli/ adverb

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی symptomatic ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.74 : 2150
4.74دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی symptomatic )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی symptomatic ) | موسس و مدیر مسئول :