دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی terminable )

terminable

terminable adjective. ['tǝ:mɪnǝb(ǝ)l]

فسخ پذیر، قابل فسخ، پایان یافتنی، انتهایی، قانون فقه: قابل فسخ

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

terminable
[adjective]
Synonyms: determinable, endable

Related Words: finite, limited, limitable

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

terminable ^[1]
terminable ^[2]

ter·mi·na·ble (tûr

mə-nə-bəl)
adj.
► Possible to terminate:
terminable activities; terminable employees.
► Terminating after a designated date:
a terminable annuity.

[TahlilGaran] American Dictionary ▲

terminable
termi·na·bili·ty or termi·na·ble·ness n.
termi·na·bly adv.

[TahlilGaran] American Dictionary ▲