دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی tort )

tort

tort /tɔːt $ tɔːrt/ noun [uncountable and countable]

خطای مدنی، عملی که می تواند موجب موضوع دعوی مدنی باشد، صدمه، ازار، شبه جرم، اسیب، ضرر، قانون فقه: شبه جرم، عمل موجد ضمان قهری، بازرگانی: خارج از قرارداد، ضرر

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

tort
[noun]
Synonyms: evil, crime, diablerie, iniquity, sin, wrong, wrongdoing

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

tort /tɔːt $ tɔːrt/ noun [uncountable and countable]
[Date: 1300-1400; Language: Old French; Origin: Medieval Latin tortum, from Latin torquere; ⇒ torque]
law an action that is wrong but not criminal and can be dealt with in a civil court of law

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲