دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی trapping )

trapping

trapping noun. ['trapɪŋ]

تله انداختن، اختلاف در امواج رادار، یراق، تجملات وتزئینات، بدام اندازی، تله گذاری، در تله اندازی، کامپیوتر: غلط یابی، علوم نظامی: ممانعت از پخش امواج رادار

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Advanced Persian Dictionary

الکترونیک: تله انداختن، غلط یابی، کامپیوتر: اختلاف در امواج رادار، ممانعت از پخش امواج رادار، علوم نظامی: یراق، تجملات وتزیینات، بدام اندازی، تله گذاری، در تله اندازی

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

English Dictionary

trap·ping (trăp

ĭng)
n.
► An ornamental covering or harness for a horse; a caparison. Often used in the plural.
► trappings
■ Articles of dress or adornment, especially accessories.
■ Characteristic or symbolic signs:
all the trappings of power.

[TahlilGaran] American Dictionary ▲