دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی unauthorized )

unauthorized

un‧au‧tho‧rized (also unauthorised) /ʌnˈɔːθəraɪzd $ -ˈɒː-/ adjective

غیر مجاز، فضولی، بدون عذر موجه، غیرمجاز، عمران: غیرمجاز، قانون فقه: فضولی، بی اجازه، علوم نظامی: غیر مجاز

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Advanced Persian Dictionary

کامپیوتر: غیر مجاز، سروربدنبال برخی کلیدهای پنهانی کلاینت می گردد و چیزی بدست نمی آورد.همچنین وارد کردن کلمه رمز اشتباه نیز می تواند سبب بروز چنین پیامی شود.

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

Synonyms & Related Words

unauthorized
[adjective]
Synonyms: illegal, unlawful, unofficial, unsanctioned

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

un‧au‧tho‧rized (also unauthorised British English) /ʌnˈɔːθəraɪzd $ -ˈɒː-/ adjective
[Word Family: noun: authority, authorization, authoritarian, authoritarianism; adjective: authoritarian, authoritative, authorized ≠ unauthorized; verb: authorize; adverb: authoritatively]
without official approval or permission:

the unauthorized use of government funds

Unauthorized personnel are not allowed on the premises.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲