uplifted


تلفظ آنلاینOxford 1001 vocabulary

uplifted /ʌpˈlɪftəd, ʌpˈlɪftɪd/ adjective

uplift :
بالا بردن، متعال ساختن، روبتعالی نهادن، ورزش: بالا زدن وزنه، علوم هوایی: سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
uplifted
[adjective]
Synonyms: elevated, lifted, raised, upheaved, upraised, uprisen

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

uplifted /ʌpˈlɪftəd, ʌpˈlɪftɪd/ adjective

1. feeling happier and more hopeful:
He felt uplifted by her presence.

2. literary raised upwards

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی uplifted ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.2 : 2148
4.2دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی uplifted )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی uplifted ) | موسس و مدیر مسئول :