wizened


تلفظ آنلاین

wizened /ˈwɪzənd/ adjective

wizen :
خشکیده، چروک، لاغر، پژمرده یا پلاسیده
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
wizened
[adjective]
Synonyms: wrinkled, dried up, gnarled, lined, shrivelled, shrunken, withered

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

wizened /ˈwɪzənd/ adjective
[Language: Old English; Origin: wisnian 'to become wizened']
a wizened person, fruit etc is small and thin and has skin with a lot of lines and wrinkles

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی wizened ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.60 : 2135
4.60دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی wizened )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی wizened ) | موسس و مدیر مسئول :