خودآموز تاچ استون - سطح 4خودآموز تاچ استون - سطح 4 (خلاصه درسها)
درس چهارم:
Socializing
یادآوری افعال دو جزئی :

افعال دو جزئی یا Phrasal Verbs ، افعالی هستند که از دو کلمه شامل فعل اصلی و حرف اضافه، تشکیل شده و معنی متفاوتی نسبت به فعل اصلی دارند. مانند turn on (روشن کردن)
برخی از افعال دو جزئی رایج عبارتند از:

turn on, turn off, fill up, try on, take off, put out, break up, take out, give up, pick up, look up, put on, put off, turn up, turn down

مثال :

I will turn on the car.

عبارت فوق بصورت زیر نیز می تواند نوشته شود:

I will turn the car on.

در این جمله مفعول مابین دو قسمت افعال دو جزئی قرار می گیرد.

توجه : اگر بجای مفعول از ضمایر مفعولی استفاده نماییم، ضمیر مفعولی می بایست مابین دو قسمت افعال دو جزئی نوشته شود. به عبارت دیگر جملات زیر از نظر نگارش صحیح بوده و معنی واحدی می دهد:

I will turn off the light.
I will turn the light off.
I will turn it off.
من چراغ را خاموش خواهم کرد

ولی جمله زیر نادرست است:

I will turn off it.

توجه : برخی از افعال دو جزئی قابلیت جداشدن از هم را نداشته و همواره بصورت یک ترکیب مورد استفاده قرار می گیرند. نمونه ای از این افعال عبارتند از:

look for, search for, think of, look for, hold on, get on, catch on, get off, keep on, ask for, fall off,

مثال:

I am looking for my book.

به عبارت دیگر جمله زیر نادرست می باشد:

I am looking my book for.
بیان الزام در زبان انگلیسی :

can, may, be allowed to به معنی مجاز بودن و انتخاب آزادانه امور در جملات بکار می رود. مثال:

We can have lunch any time we want.
Everyone was allowed to leave early.

don’t have to, needn’t برای بیان مواردی استفاده می شود که انجام آن ضروری نباشد. مثال:

You needn’t finish that report today.
I didn’t have to go to the meeting.

must, have to, have got to, be supposed to, can’t, mustn’t, must never به معنی ضرورت و اجبار در جملات بکار می رود. مثال:

Sally has to work eight hours a day.
You mustn’t smoke in the office.
The nurses had to wear a blue uniform.
We weren’t supposed to send personal emails.

should, ought to به مفهوم بهتر است که ... جهت بیان و درخواست نصایح، راهنمایی و پیشنهاد و الزام اخلاقی در جملات بکار می رود. مثال :

I am tired. I should go to bed.
My mother is ill. She should not go to work.
You ought to keep a first aid kit in your car.
You shouldn’t leave medicine where children can reach it.