دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی bandwidth )

bandwidth

تلفظ آنلاین

band‧width /ˈbændwɪdθ/ noun [uncountable]

باند، نوار، کامپیوتر: پهنای باند، شیمی: پهنای نوار

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» bandwidth
» bandwidth monitor
» bandy
» bandy about
» bandy around

English Dictionary

band‧width /ˈbændwɪdθ/ noun [uncountable] technical
the amount of information that can be carried through a telephone wire, computer connection etc at one time

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲