دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی brokenhearted )

brokenhearted

تلفظ آنلاین

دلشکسته، نومید

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» brokenhearted
» brokenly
» brokenness
» broker
» broker an agreement

Synonyms & Related Words

brokenhearted
[adjective]
Synonyms: heartbroken, desolate, devastated, disconsolate, grief-stricken, inconsolable, miserable, sorrowful, wretched

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

bro·ken·heart·ed (brō

kən-här

tĭd)
adj.
Grievously sad.

[TahlilGaran] American Dictionary ▲