دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی brokenly )

brokenly

تلفظ آنلاین

bro‧ken‧ly /ˈbrəʊkənli $ ˈbroʊ-/ adverb

به طور شکسته یا بریده، بریده بریده

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» brokenly
» brokenness
» broker
» broker an agreement
» brokerage

English Dictionary

bro‧ken‧ly /ˈbrəʊkənli $ ˈbroʊ-/ adverb written
if you say something brokenly, you speak in short phrases with a lot of pauses, because you are feeling a strong emotion

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲