دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی chordal )

chordal

chordal adjective. ['kɔ:d(ǝ)l]

آکورد موسیقی، عصب، ریسمان، (هن). وتر، قوس، زه، تار، سیم، مهندسی: وتر، کامپیوتر: وتر، معماری: وتر، علوم هوایی: وتر

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» chordal
» chordal measure
» chorded
» chore
» chorea

English Dictionary

chordal adjective. ['kɔ:d(ǝ)l] E17.
[from CHORD noun¹ or noun²: see -AL¹.]
Relating to, consisting or of the nature of, a chord or chords.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲