دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی frisbee )

frisbee

تلفظ آنلاین

Fris‧bee /ˈfrɪzbi/ noun [uncountable and countable]

فریزبی، بازی بشقاب پرنده

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» frisbee
» frise
» frisette
» friseur
» frisian

English Dictionary

Fris‧bee /ˈfrɪzbi/ noun [uncountable and countable] trademark
a piece of plastic shaped like a plate that you throw to someone else to catch as a game. The game is also called Frisbee.

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲