دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی limmer )

limmer

limmer noun & adjective. ['lɪmǝ] Scot. & north.

آدم رذل، دغل، کلاش، قلاش، ناقلا، بچه بد ذات یاشیطان، زن سبک سر، زن هرزه، زن جلف

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» limmer
» limn
» limner
» limnetic
» limnetic zone

English Dictionary

limmer noun¹ & adjective. ['lɪmǝ] Scot. & north. LME.
[Perh. rel. to LIMB noun¹.]
A. noun.
1. A rogue, a scoundrel. LME.

2. A promiscuous woman; a jade, a hussy. M16.
b. adjective. Knavish, scoundrelly. E16.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲