دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی mostest )

mostest

تلفظ آنلاین

mostest adjective, noun, & adverb. ['mǝʊstɪst] dial. & joc.

most :

بیشتر ... (حدود 80%)

بیشترین، زیادترین، بیش از همه، معماری: بیشترین

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» mostest
» mostly
» mosul
» mot
» mot juste

English Dictionary

mostest adjective, noun, & adverb. ['mǝʊstɪst] dial. & joc. L19.
[from MOST + -EST¹.]
= MOST.
■ E. Terry It's mostest kind to write to me. Time Porter Foley, who could get there fustest with the mostest drinks. Daily Herald Here's the hostess with the mostest.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲