دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی premonitory )

premonitory

تلفظ آنلاین

FORMAL

pre‧mon‧i‧to‧ry /prɪˈmɒnətəri, prɪˈmɒnɪtəri $ -ˈmɑːnətɔːri/ adjective

اخطار کننده، تحذیر کننده، برحذر دارنده، حقوقی: متضمن اخطار قبلی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» premonitory
» premorbid personality
» premorse
» premotor
» premsia

English Dictionary

pre‧mon‧i‧to‧ry /prɪˈmɒnətəri, prɪˈmɒnɪtəri $ -ˈmɑːnətɔːri/ adjective formal
giving a warning that something unpleasant is going to happen:

premonitory symptoms of the disease

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲