دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی througher )

througher

througher noun. ['Ɵru:ǝ]

از میان

از وسط، از توی، به خاطر، سرتاسر، از آغاز تا انتها، کاملا، تمام شده، تمام، از طریق، به واسطه، در ظرف، بازرگانی: سراسری

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

See more results:

English Dictionary

througher noun. ['Ɵru:ǝ] E18.
[from THROUGH preposition or adverb + -ER¹.]
Mining. A narrow passage cut in a coalmine.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲