دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی unbred )

unbred

تلفظ آنلاین

unbred adjective. [ʌn'brɛd]

نا آموخته، پرورش نیافته، بد ببار آمده

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» unbred
» unbridgeable
» unbridgeable gap
» unbridle
» unbridled

English Dictionary

unbred adjective. [ʌn'brɛd] L16.
[from UN-¹ + BRED adjective.]
1. Unborn. rare (Shakes.). Only in L16.

2. Ill-bred, unmannerly. E17.
b. Not trained in or for a specified occupation. Long rare. L17.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲