disciplined


تلفظ آنلاین

disciplined /ˈdɪsəplənd, ˈdɪsɪplənd/ adjective

discipline :
نظم و انظباط
نظم دادن، ادب کردن، تربیت کردن، انضباط، انتظام، تحت نظم و ترتیب در آوردن، تادیب کردن، روانشناسی: رشته علمی، علوم نظامی: انضباط دادن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر
disciplined /ˈdɪsəplənd, ˈdɪsɪplənd/ adjective
[Word Family: noun: disciplinarian, discipline; adjective: disciplinary, disciplinedUNDISCIPLINED; verb: discipline]
obeying rules and controlling your behaviour:
skilled and disciplined workers

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 18.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed.

TahlilGaran : دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی disciplined ) | علیرضا معتمد , دیکشنری تحلیلگران , وب اپلیکیشن , تحلیلگران , دیکشنری , آنلاین , آیفون , IOS , آموزش مجازی 4.20 : 2151
4.20دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی disciplined )
دیکشنری تحلیلگران (وب اپلیکیشن، ویژه کاربران آیفون، IOS) | دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی disciplined ) | موسس و مدیر مسئول :