دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی judiciary )

judiciary

ju‧di‧cia‧ry /dʒuːˈdɪʃəri $ -ʃieri, -ʃəri/ noun

(judicial) قضایی، شرعی، وابسته بدادگاه، قانون فقه: قوه قضایی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

English Dictionary

ju‧di‧cia‧ry /dʒuːˈdɪʃəri $ -ʃieri, -ʃəri/ noun
[Date: 1400-1500; Language: Latin; Origin: judiciarius, from judicium; ⇒ judicial]
the judiciary formal all the judges in a country who, as a group, form part of the system of government

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲