دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی overcharge )

overcharge ●●●●○

ESL vocabulary CEFR |B1|

o‧ver‧charge /ˌəʊvəˈtʃɑːdʒ $ ˌoʊvərˈtʃɑːrdʒ/ verb

گران حساب کردن

هزینه اضافی، بیش از حد هزینه کردن، زیاد حساب کردن، در قیمت اجحاف کردن، قیمت اضافی، غلو کردن، بیش از ظرفیت پرکردن، بازرگانی: هزینه اضافی، اضافی هزینه کردن، اضافه هزینه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

overcharge
[verb]
Synonyms: cheat, diddle (informal), fleece, rip off (slang), short-change, sting (informal), surcharge

Antonyms: undercharge

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

o‧ver‧charge /ˌəʊvəˈtʃɑːdʒ $ ˌoʊvərˈtʃɑːrdʒ/ verb

1. [intransitive and transitive] to charge someone too much money for something Antonym : undercharge:

They were being overcharged for cheap beer.

2. [transitive] to put too much power into a battery or electrical system

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲