abutment

تلفظ آنلاین

abutment noun. [ǝ'bʌtm(ǝ)nt]

پایه کناری پل، کرانپایه، پایه کناری، تکیه گاه، نیمپایه، کنار، طرف، مرز، حد، (در پل سازی) نیم پایه، پایه جناحی، پشت بند دیوار، بست دیوار، نزدیکی، مجاورت، اتصال، مهندسی: نیم پایه، معماری: دیوار پشتیبان
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
abutment noun
  1. a structure built to support the ends of a bridge or an arch
    • ● The first bridge was of timber with stone abutments.

    Want to learn more?

    Find out which words work together and produce more natural sounding English with the Collocations: app.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.