دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی adsorption )

adsorption

تلفظ آنلاین

adsorption noun. [ǝd'sɔ:pʃ(ǝ)n]

براشام، براشامش، جذب سطحی، رو نشینی، انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد، عمران: جذب سطحی، شیمی: جذب سطحی، زیست شناسی: براشامی، ورزش: براشامی، علوم هوایی: کشش سطحی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» adsorption
» adulate
» adulation
» adulator
» adulatory

English Dictionary

adsorption noun. [ǝd'sɔ:pʃ(ǝ)n] L19.
[Blend of AD- and ABSORPTION.]
Chemistry. The adhering of atoms or molecules of gases, liquids, or solutes to exposed surfaces (usu. of solids).

■ adsorptional,

■ adsorptive adjectives E20.

■ adsorptively adverb M20.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲