دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی arrhythmia )

arrhythmia

تلفظ آنلاین

arrhythmia noun. [ǝ'rɪðmɪǝ]

روانشناسی: بی نظمی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» arrhythmia
» arrhythmic
» arris
» arrival
» arrival date

Advanced Persian Dictionary

پزشکی: آریتمی، آشفتگی آهنگ

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

English Dictionary

arrhythmia noun. [ǝ'rɪðmɪǝ] L19.
[Greek arruthmia lack of rhythm: see A-¹⁰, RHYTHM, -IA¹.]
Medicine. Deviation from the normal rhythm of the heart.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲