دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی basicity )

basicity

تلفظ آنلاین

basicity noun. [beɪ'sɪsɪti]

(شیمی). خاصیت بازی وقلیایی، حالت بنیانی، شیمی: قدرت بازی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» basicity
» basics
» basie
» basie, count
» basifixed

English Dictionary

basicity noun. [beɪ'sɪsɪti] M19.
[from BASIC adjective + -ITY.]
Chiefly Chemistry.
1. The number of hydrogen atoms replaceable by a base in a particular acid. M19.

2. Basic character or condition. L19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲