دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی batting )

batting

تلفظ آنلاین

batting noun. ['batɪŋ]

گوی زنی، پنبه حلاجی شده، ورزش: ضربه زدن به توپ

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» batting
» batting a thousand
» batting average
» batting cage
» batting order

English Dictionary

batting noun. ['batɪŋ] E17.
[from BAT verb¹ + -ING¹.]
1. The action of BAT verb¹. E17.

2. Cotton fibre prepared in sheets for quilts etc. E19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲