دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی behoove )

behoove

تلفظ آنلاین

/bı'hu:v/

واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن، شایسته بودن، (درمورد لباس) آمدن به

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» behoove
» behove
» beiderbecke
» beiderbecke, bix
» beige

English Dictionary

behoove ^[1]
behoove ^[2]

be·hoove (bĭ-h

)
v. be·hooved, be·hoov·ing, be·hooves
v. tr.
To be necessary or proper for:
It behooves you at least to try.
v. intr.
To be necessary or proper.

[TahlilGaran] American Dictionary ▲

behoove
[Middle English behoven, from Old English behōfian. See kap- in Indo-European Roots.]

[TahlilGaran] American Dictionary ▲