blow :فوت کردن، باد ورزیدن، دمیدن
جوشیدن، دمیدن هوا، وزش، نواختن، وزیدن، در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن، ترکیدن، هدر دادن موقعیت، پرتاب محکم توپ، ناتوانی در انداختن تمام میله های بولینگ با دو ضربه، ضربت، صدمه، مهندسی: گداختگی، حقوقی: ضربه، ورزش: ناتوانی به علت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی، نظامی: دمیدن مکش هوا