bridges

/'brıdʒəz/

bridge :
پل
پل ساختن، اتصال دادن، پل زدن، بازی ورق، دهنه اسب، پل فرماندهی، برآمدگی بینی، سکویی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار می گیرد، مهندسی: پل، کامپیوتر: پل، عمران: پل، معماری: پل، ورزش: نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس، پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد، فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ، نظامی: پل فرماندهی کشتی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
Bridg·es (brĭjĭz), Harry. 1901-1990.
American labor leader. He organized the International Longshoremen's and Warehousemen's Union (ILWU) and served as its president for 40 years.

[TahlilGaran] American Dictionary

Bridges, Robert Seymour. 1844-1930.
British poet and essayist who was appointed poet laureate in 1913. He is best known for his philosophical poem The Testament of Beauty (1929).

[TahlilGaran] American Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.