cartridge
car‧tridge /ˈkɑːtrɪdʒ $ ˈkɑːr-/ noun [countable]
فشنگ، گلوله، کارتریج، علوم مهندسی: فیوز فشنگی، کامپیوتر: قاب نوار، الکترونیک: پیکاپ گرامافون، ورزش: فشنگ، علوم هوایی: محفظه پرتابل سوخت جامد یا سیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه، علوم نظامی: فشنگ
▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼
Advanced Persian Dictionary الکترونیک: کارتریج، قاب نوار،
کامپیوتر: فیوز فشنگی،
علوم مهندسی: فشنگ،
ورزشی: محفظه پرتابل سوخت جامد یا سیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه،
هواپیمایی: فشنگ،
علوم نظامی: پیکاپ گرامافون،
الکترونیک: فشنگ، گلوله، کارتریجکارتریج، قاب نوار،
کامپیوتر: فیوز فشنگی،
علوم مهندسی: فشنگ،
ورزشی: محفظه پرتابل سوخت جامد یا سیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه،
هواپیمایی: فشنگ،
علوم نظامی: پیکاپ گرامافون،
الکترونیک: فشنگ، گلوله، کارتریج
کامپیوتر: قاب نوار
علوم دریایی: پوکه
[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲
Synonyms & Related Words cartridge[noun]Synonyms:- shell, charge, round
- container, capsule, case, cassette, cylinder, magazine
[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲
English Dictionary car‧tridge /ˈkɑːtrɪdʒ $ ˈkɑːr-/
noun [countable][
Date: 1600-1700;
Origin: cartage 'cartridge' (16-17 centuries), from French cartouche 'gun cartridge with a paper case', from Italian cartoccio, from carta; ⇒ card1]
1. a small container or piece of equipment that you put inside something to make it work:
computer game cartridges an ink cartridge for a printer2. a tube containing explosive powder and a bullet that you put in a gun
Synonym : shell [TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲